این نظریات کاملا شخصی من در مورد نشست امروز است، صمیمانه خواهش میکنم به دل نگیرید اگر فحشی چیزی به ذهنتان میاید دریغ نکنید:
-۱ اوایل جلسه بود که خانومی (سولماز؟) پرسیدند که فوکو با اینهمه ادعا باز نتوانسته است از موضعگیری خودداری کند و مدت زیادی بحث شد.پس از ساعت آقایی مطرح کردند که فوکو چرا
موضع نگرفته است و دوباره نیم ساعت بحث شد.
-۲ خیلی دوست داشتم دستم میرسید قفسهی ذهنی آقای مسیح را خراب میکردم و او میتوانست بدون توجه به جای چیزها در آن میتوانست با آسودگی فکر کند
-۳ فکر میکردم اگر ماشین زمان داشتم میتوانستم خانوم دکتر را در طول زمان بگردانم تا یک آمپول به فوکو سه تا به نیچه دو تا به بنیامین میزد و ما از دست این فیلسوفهای آنرمال خلاص
میشدیم و الان داشتیم مثل سیب زمینی توی خیابان قل میخوردیم - چه فاجعه ای-
-۴ حتی از فکر تعریف انسان نرمال تهوع میگیرم. انسان نرمال همان اندیشه ایست که باعث شده است تاریخ جنون به وجود آید
-۵ صرف آغاز به سخن کردن موضع گرفتن است بر فوکو حرجی نیست اگر موضعی گرفته باشد.
-۶ متضاد قدرت عدم آن است نه آزادی. گرچه گفتهام بی معنی به نظر آید
۱۳۸۲ دی ۴, پنجشنبه
۱۳۸۲ آبان ۱۲, دوشنبه
روزه
پرسید :آقا روزه میگیری؟
گفت واللا ما دوتا گرفتیم دیدیم همش عین همه دیگه بیخیال شدیم. تو چی؟
گفت واللا من بچه بودم یه دونه گرفتم ؛ حالا پشیمونم نمیدونم چطور باطلش کنم
گفت واللا ما دوتا گرفتیم دیدیم همش عین همه دیگه بیخیال شدیم. تو چی؟
گفت واللا من بچه بودم یه دونه گرفتم ؛ حالا پشیمونم نمیدونم چطور باطلش کنم
۱۳۸۲ آبان ۲, جمعه
۱۳۸۲ مرداد ۱۴, سهشنبه
شطحیات
آنچه میاید نوشتههایی از آقای حسین سلیمانی است:
در جهانی که همهی انسانها بهنجار میشوند دیگر جایی برای ترس وجود ندارد. شاید روزی نهچندان دور، از این که دیگر هیچ زندانی بر روی زمین نباشد به خود ببالیم. اما این فقط نامرئی کردن زندان است. ما زندانها را به درون انسانها خواهیم کشاند و دیگر هیچ زندانیای آگاه نخواهد بود که زندانی است، چرا که هر کس زندانبان خویش هم خواهد بود.... ما حتی اصول اخلاقیمان را هم با «روش علمی» [دیگر علم وجود ندارد، آنچه هست تاریخ علمی است.] بهنجار خواهیم کرد... چرا که نه؟ ما که توانستهایم جهان را زندانی کنیم.
در جهانی که همهی انسانها بهنجار میشوند دیگر جایی برای ترس وجود ندارد. شاید روزی نهچندان دور، از این که دیگر هیچ زندانی بر روی زمین نباشد به خود ببالیم. اما این فقط نامرئی کردن زندان است. ما زندانها را به درون انسانها خواهیم کشاند و دیگر هیچ زندانیای آگاه نخواهد بود که زندانی است، چرا که هر کس زندانبان خویش هم خواهد بود.... ما حتی اصول اخلاقیمان را هم با «روش علمی» [دیگر علم وجود ندارد، آنچه هست تاریخ علمی است.] بهنجار خواهیم کرد... چرا که نه؟ ما که توانستهایم جهان را زندانی کنیم.
۱۳۸۲ تیر ۲۵, چهارشنبه
مرثیهای برای لاله و لادن
لاله و لادن؛ دوقلوهای ناقصالخلقهی ایران مردند. یا بهتر بگویم خودکشی کردند. اینکه تمام دکترهای اروپا گفته بودند تنها یکیشان میتواند زنده بماند و اینکه هیچکدام حاضر نشدند به خاطر دیگری بمیرند یا دیگری به خاطر آنها بمیرد؛ اینکه از خودخواهیشان بود یا از عزت نفسشان بماند. اینکه بیمارستان سنگاپور به دنبال شهرت بود و از ابتدا میدانست آنها محکوم به مرگند نیز ارتباطی به من ندارد. اینکه پدر خواندهی شان اسم خودش را بزرگ بر خیل پارچههای مشکی به بهانهی کوچ پرستوهای کوچکمان بر در و دیوار چسبانده نیز کلیشهی حماقت چند صد سالهی ایرانیان است.
آنچه کسالت مرا در هرم خشم بخار میکند هزاران پرستوی کاملی هستند که بهترین و کاراترین سالهای عمرشان را در زندانها میپوسانند؛ نه تسلیتی نه دلسوزیی. و رئیس محترم جمهورمان برای دو پرستوی افلیج تسلیت میفرستد و گنجشکان فرهیختهمان از لانههای دولتیشان به خیابان داغ کوبانده میشوند و هبچ کس تسلیتی نمیگوید. سیمای لاریجانی در شب وفات آزادی به تعزیت پرستوهای افلیج مینشیند.
آنان نیز رویای آزادی را به گور بردند.
آنچه کسالت مرا در هرم خشم بخار میکند هزاران پرستوی کاملی هستند که بهترین و کاراترین سالهای عمرشان را در زندانها میپوسانند؛ نه تسلیتی نه دلسوزیی. و رئیس محترم جمهورمان برای دو پرستوی افلیج تسلیت میفرستد و گنجشکان فرهیختهمان از لانههای دولتیشان به خیابان داغ کوبانده میشوند و هبچ کس تسلیتی نمیگوید. سیمای لاریجانی در شب وفات آزادی به تعزیت پرستوهای افلیج مینشیند.
آنان نیز رویای آزادی را به گور بردند.
۱۳۸۲ تیر ۸, یکشنبه
“براي سرور”
مي آيي
همچون آشنايي
و با لباني انباشته از ترانه وسرود
تنهايي عظيم كوهستان را
در زنگولة گلوي برةاي كوچك خلاصه ميكني
***
مي روي
چونان غريبه اي
با كوله باري از نگاه كه به يادگار چيدهاي از چشمانم.
و در سحرگاه گونه هايت نمي داني
اشك عزلت كودك كوهستان است
شبنمي كه از كوله بارت ميچكد.
يكشنبه، 08 خرداد، 1379
۱۳۸۲ خرداد ۲۷, سهشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)