۱۳۸۶ شهریور ۳, شنبه

گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز از وضعیت عدنان و هیوا

سازمان گزارشگران بدون مرد از وضع سلامتی دو روزنامه نگار ایرانی «عدنان حسن پور» و « هیوا بوتیمار»، که چهل و دومین روز اعتصاب غذای خود را پشت سر گذاشتند ابزار نگرانی کرد. به گفته‌ی صالح نیکبخت، وکیل این دو که روز ۲۰ آگوست با آنان ملاقات کرده است، ایشان بسیار ضعیف شده‌اند و مدت زیادی دوام نخواهند آورد. این دو روزنامه نگار تنها آب با مقداری شکر میخورند.
سازمان آزادی مطبوعات گفت: « ما شخص رئیس قوه‌ی قضائیه،‌ آقای شاهرودی را مسؤل سلامتی این دو روزنامه‌نگار میدانیم که نتیجه‌ی شرایط وحشتناک حبس آنهاست» این سازمان افزود « آنها در زندان انفرادی به سر میبرند و حتی از حقوق ابتدایی خود محرومند.»

حسن پور و بوتیمار که در روزنامه‌ی آسو مینوشتند، برای اعتراض به شرایط زندان سنندج - که بیش از شش ماه است در آن به سر میبرند - اعتصاب غذا کرده‌اند. آنها تنها یک بار در ۸ آگوست اجازه‌ی ملاقات با خانواده‌ی خود را پیدا کرده‌اند. ایشان خواهان پایان یافتن زندان انفرادی خود، انتقال به زندانی دیگر و ملاقات آزاد با خانواده و وکیل خود هستند. آنها همچنین تقاضای دیدار با یکی از مقامات قوه‌ی قضائیه را دارند.
در آخرین اظهار نظر در خبرگزاری فارس نیکبخت اذعان داشت که مقامات زندان از انتقال این دو به زندان مریوان که محل زندگی خانواده‌ی زندانیان است خود داری کرده و آن را منوط به دستور مستقیم شاهرودی دانسته است.
دادگاه انقلاب اسلامی مریوان در ۱۶ جولای آنها را به جرم جاسوسی، اقدامات زیر زمینی بر علیه امنیت ملی، و تجریه طلبی به مرگ محکوم کرده است.
در همین حال گزارشگران بدون مرز هنوز اخباری از «آکو کردنسب» - روزنامه نگار هفته‌نامه‌ی کارتفو - که از تاریخ ۲۱ جولای در زندان سنندج است؛ و نیز از «سهیل آصفی» - روزنامه‌نگار‌ آزادی که با چند خبرگزاری همکاری دارد - به دست نیاورده است. این دو روزنامه‌نگار محاکمه نشده و اطلاعی از اتهامشان در دست نمیباشد. تا کنون به سهیل آصفی اجازه‌ی هیچگونه ملاقاتی داده نشده است.

از سوی همسر محمد صادق کبودوند، سردبیر روزنامه‌ی «پیام مردم کردستان» در بند ۲۰۹ اوین زندانی است ابراز نگرانی کرد که دو زندانی دیگری که با وی همسلول هستند غیر سیاسی هستند و سلامت این روزنامه نگار را به خطر میاندازند. کبودوند از تاریخ اول جولای در زندان اوین است و به تازگی از انفرادی به بخش ۲۰۹ منتقل شده است.

با وجود ۱۱ خبرنگار در بند، ایران بزرگترین زندان مطبوعات در خاورمیانه و یکی از ۱۰ کشور سرکوبگر مطبوعات در جهان است.

دادخواست برای آزادی هیوا بوتیمار و عدنان را امضا کنید


پی نوشت: واقعا عدم توجه اپوزسیون و روشنفکران به وضعیت زندانیان غیر تهرانی اسف بار است. اپوزسیونی که به خبرنگاران کرد توجهی ندارد و با بی‌تفاوتی از کنار آنان میگذرد چقدر میتواند قابل اعتماد باشد؟
شاید زمان آن است که کارنامه‌ی افرادی که داعیه‌ی اصلاحات دارند را از بایگانی تاریخ بیرون آوریم و در مورد آنان قضاوت کنیم!

مقاله‌ی تلگراف در مورد ایران

Stonings, hangings, floggings, purges. President Mahmoud Ahmadinejad might claim that United Nations sanctions can't hurt his country, but that is not how it feels for Iran's long-suffering population which now finds itself on the receiving end of one of the most brutal purges witnessed since the 1979 Islamic revolution.

The most visible manifestation of the new oppression sweeping Iran has been the wave of public executions and floggings carried out in Teheran and provincial capitals over recent weeks in a blatant attempt by the regime to intimidate political opponents. The official government line is that the punishments are part of its "Plan to Enforce Moral Behaviour".
Read the rest

۱۳۸۶ مرداد ۳۱, چهارشنبه


"عدنان حسن پور و هیوا بویتمار دو ورزنامه نگار کرد محکوم به اعدام وارد سی و هفتمین روز اعتصاب غذای خود شدند و گزارشها در مورد وضعیت جسمانی آنها نگران کننده است.
After 37 days the two kurish journalists are still on hunger strikes."

گنجی

نامه روشنفکران جهان در محکومیت دولت ایران (ROOZ)
واقعا دارم به اکبر گنجی ایمان میاورم. نوشته‌هایش بوی اندیشیدن میدهد. میتوانید موافق یا مخالف باشید، اما چیزی که مهم است این نکته است که رو به پیش دارد و اشتیاق به ساختن آینده حتی اگر این کار نیازمند تخریب آنچه باشد که بسیار دوستش داریم. در حالیکه اپوزیسیون داخلی تنها واکنشش به رویدادهای جاری فریاد وا مصیبتا است، و کسانی که در خط مقدمند در حال زندانی و شکنجه شدن و هیچ دستاوردی از این میان به دست نمیاورند؛ و سوال چه باید کرد با حماقتهای صد ساله‌ی ایران پاسخ داده میشود. از سخنان گنجی بوی تازگی میاید. روح کسی که برای دموکراسی امید دارد و تلاش میکند از پشت کلماتش سرک میکشد. میتوانی به حرفهایش فکر کنی و با خود بیاندیشی که این راه را نرفته‌ایم، چه بسا که به نتیجه‌ای برسد! میتوانی احساس کنی کلماتی را که از اندیشه متولد شده‌اند، نه از لزوم به نوشتن؛ نه از نشخوار تاریخ شکست خورده‌ی مشروطه که از بازاندیشی آن؛ نه از آسمان هفتم روشن فکری، که همین کنار تو کسی که آستینش را بالا زده تا کاری بکند!
گنجی کسی است که با نقد خود آغاز میکند، بار گناهان گذشته بر دوشش سنگینی میکند و چه خوب آنها را به دوش میکشد. چون گوژپشتی که واقعیت خود را پذیرفته است ...

404: File not found

clipped from www.room404.com

The history of 404


In an office on the fourth floor (room 404), they placed the World Wide
Web's central database: any request for a file was routed to that
office, where two or three people would manually locate the requested
files and transfer them, over the network, to the person who made that
request.

When the database started to grow, and the people at CERN realised that
they were able to retrieve documents other than their own
research-papers, not only the number of requests grew, but also the
number of requests that could not be fulfilled, usually because the
person who requested a file typed in the wrong name for that file. Soon
these faulty requests were answered with a standard message: 'Room 404:
file not found'.

Later, when these processes were automated and people could directly
query the database, the messageID's for error messages remained linked
to the physical location the process took place: '404: file not
found'.
 blog it

تحلیل از آزادی هاله اسفندیاری

من هر چی میخوام غر نزنم نمیشه! یکی به این آقا بگه شما چرا اینقدر دلت به حال قوه قضائیه سوخته حالا؟ لابد یه چیزی گیرشون اونده دیگه عزیزم! زیادم پیچیده نیست چیزی که میخواستن! ایجاد ترس! و اینکه نشون بدن ما اینیم! و هر کاری خواستیم میکنیم و شمام هیچ غلطی نمیتونین بکنین!
ما چی کار کردیم؟ یه خورده نوحه گفتیم واسه مردم که گریه کنن! و نتیجه گرفتیم که قوه قضائیه ضربه خورد. من نمیدونم اینا اینقدر ضربه میخورن چرا طوریشن نمیشه؟
clipped from www.roozonline.com

آزادي هاله اسفندياري محقق ايراني-آمريکايي، پس ازصد روز تحمل زندان بدون دسترسي به وکيل وبديهي ترين حقوق انساني، ازجهات مختلف خبري خوشحال کننده است. هم از آن رو که وي هم اينک مي تواند درکنار مادر 93 ساله خود باشد و آرام سربربالين بگذارد و هم از جهت پيام هاي متعددي که اين آزادي براي جامعه ايراني دارد.

سئوال اصلي که هم اکنون هرکسي ممکن است ازخود بپرسد اين است که اين بازي چه محصولي داشت؟ اگراز صدمات روحي- رواني اي که طي اين مدت به هاله اسفندياري، همسر، دختر و خانواده اش وارد شده بگذريم، به جرات مي توان گفت دراين ماجرا هيچ بخش ديگري بيش از قوه قضاييه صدمه نخورد. در واقع، دراين پرونده وپرونده هاي مشابه چند ساله گذشته، قوه قضاييه نشان داده است تا چه حد در برابر دستگاه هاي امنيتي آسيب پذير است ونمي تواند استقلال خود را حفظ کند و حافظ حقوق شهروندي باشد.

 blog it