۱۳۸۲ بهمن ۱۴, سه‌شنبه

همخوابگی۱

«خجالت نمیکشه مرتیکه جای بابای منه» دخترک ۲۶، ۲۷ سالش بود، کنار خیابان با دوستش که چهار پنج سال از او کوچکتر بود و ۲۰ ۳۰ سانت کوتاهتر راه میرفت. « صب کن من الان بهش میگم...» مرد یا شاید هم پیر مرد در جی‌ال‌ایکس ۴۰۵ اش نشسته بود و با ملایمت لبخند میزد « حالا سوار شین» گر چه با آن سبیل چهارگوش جوگندمی کلاه بلند قراقی و بینی گوشتی آبله‌اش کار حیرت آورکثیفی انجام میداد اما کوچکترین شناعتی در چهره‌اش نبود؛ او باور داشت که کار لذت‌بخشی انجام میدهد. برگشتم که دخترها را نگاه کنم، بزرگتر با چادرشب مشکی و آستین‌های تور دوزی شده گله از بختش داشت و کوچکتر لبخند ملیحی نثارم کرد. مرد کار بدی انجام نمیداد کاری که هم دینش اجازه‌ی آنرا میداد هم باورهایش: اگر که دختران فاحشه بودند به او مربوط نبود او صیغه‌اش را میخواند و مردانگیش را یکبار دیگر ثابت میکرد تا از رنج پیری بکاهد. تمام مردان ایران این حق را به خود میدهند که هر زنی را توانستند بخوابانند و تصاحب کنند. اگر چه این عمل قبح اخلاقی خیانت را یدک میکشد اما میل به ارضا – نه ارضای غریزه‌ی جنسی که ارضای عقده‌ی سادومازوخیسم بوسیله‌ی تجاوز و مجالی برای اثبات مردانگی سرخورده در مشکلات لاینحل اقتصادی و خفقان سیاسی بوسیله‌ی تصاحب بیگانه‌ای با منتهای رجولیت خود؛ خیانت را پوشش میدهد. مگرنه آنکه همسر نیز با اتکا به همین مردانگی میبالد و امرار معاش میکند.


این منتهای فلسفه‌ی همخوابگی‌ست در ایران: به مثابه تجاوز و تصاحب.


منش همخوابگی در زنان تسلیم است ولو به شوهرش. او اجازه میدهد تصاحبش کنند و زان پس مال کسی میگردد. و این تصاحب تنها برای یک تن قابل تحمل است. زن ملک شخصی است.
هر چه تصاحب لذت‌بخش و افتخار آفرین است؛ تسلیم خواری و سرشکستگی، زنی که با غیر میخوابد نه تنها خود را تسلیم میکند که دارایی شوهر را نیز تسلیم دیگری میکند. او کلید دار خائن خزانه است. همخوابگی زن با غیر به هیچ عنوان قابل دفاع نیست.


منش تصاحب و تسلیم از شکل فیزیکی همخوابگی نشات میگیرد . از حضور فیزیکی آلت مردانگی در برابر غیاب آلت جنسی زنانه . مرد است که میتواند با نشان فالوس به رابطه‌ی جنسی معنا میدهد و زن تنها میتواند حضور آنرا قبول کند .......