۱۳۸۶ فروردین ۲۵, شنبه

۱۳۸۶ فروردین ۲۱, سه‌شنبه

ارغوان
شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابي است هوا
يا گرفته است هنوز
من در اين گوشه که از دنيا بيرون است
آفتابي به سرم نيست
از بهاران خبرم نيست
آنچه مي بينم ديوار است
آه اين سخت سياه
آنچنان نزديک است
که چو برمي کشم از سينه نفس
نفسم را بر مي گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همين يک قدمي مي ماند
کورسويی ز چراغی زنجور
قصه پرداز شب ظلمانیست
نفسم میگیرد، که هوا هم اینجا زندانیست