۱۳۸۶ مرداد ۱۹, جمعه

خنده

«افسوس! ساده نبودن تلخم کرده،‌ و گرنه میگفتم میخندیدید»
حالا دارم میفهمم ساده بنودن چگونه آدم را تلخ میکند. روزگاری به هر آنچه بود میتوانستیم بخندیم. من علیرضا جواد؛ هر آنچه غریب سنگین و غمین بود در چشم به هم زدنی به مضحکه‌ای تبدیل میشد و با نعره‌های قهقهه‌ از دلمان پر میکشید و میرفت. دیگر نمیتوانم بخندم. ساده بنودن تلخم کرده است. و اندوه از شش طرف! انگار که من مویه‌دار تمام شبهای زمینم. در محاصره‌ی چماق و حماقت،‌ دور از همه اما باز انگار که نه؛ به واقع کل تاریخم آنجاست و غربت در این سو؛ گرچه آنجا هم که بودم تنها بودم. بخند یا بمیر! این دو راهیست که پیش رویت است! و من دیگر نمیتوانم بخندم. نمیتوانم حماقت مردم را از دریچه‌ی طنز علیرضا ببینم و مانند بهمن خشم بر سرم آوار میشود. اندوه‌دار شب تنهایی خویشم. دلم میخواهد بتوانم به این کمدی خدا بخندم؛ آنقدر بخندم که اشکم جاری شود.

۱۳۸۶ مرداد ۱۸, پنجشنبه

بازی باخت باخت

زندانیان در بند تحت شکنجه‌های وحشیانه‌ی رژیم هستند برای اعتراف به آنچه که انجام نداده‌اند. اگر اجازه بدهید کاملا منطقی با این قضیه روبرو شویم، یک سوال برای من مطرح است : آیا در این بازی بردی برای ما به معنی اپوزیسیون وجود دارد؟
هدف آنی حکومت از فشارها گرفتن اعتراف به گناه نکرده است، و کاملا طبیعی است که زندانیان مقاومت کنند و اجازه‌ی این پیروزی را به آنان ندهند و حکومت در هدفش ظاهرا شکست میخورد. اما آیا در این صورت، اپوزیسیون پیروز این میدان میگردد؟
گمان نکنم کسی اعتقاد داشته باشد که ما به قهرمانان بیشتری نیاز داشته باشیم به واسطه‌ی آنان خون مقاومت در مردم جاری کنیم. ایران به اندازه‌ی کافی از این قهرمانان دارد که به آنان افتخار کند. من بر این باورم که باید قهرمان پروری را پشت سر گذاشته باشیم و از تجربه‌های پیشین بتوانیم این نتیجه را بگیریم که قهرمان پروری دردی دوا نمیکند.
بنابراین حتی اگر زندانیان به شکلی ابر انسانی شکنجه‌ها را پشت سر گزارند باز ما باخته‌ایم. باخت ما رعب و وحشتی است که گریبان گیر اجتماع میگردد از اینهمه شکنجه که به آشکارگی هر چه تمام در حکومت جاری است ، برای جرم ناکرده! باخت ما تمام زجرهاییست که این عزیزان میکشند. باخت ما حرکتی است که در نطفه خفه میشود بدون اینکه مجال رشد بیابد. و چه میبریم؟ قهرمانانی دیگر! چیزی که فراوان داریم.
آیا واقعا به همین آسانی وارد بازی باخت باخت میشویم؟ با دستگیری هر فردی باختی برایمان رقم میخورد؟
....

۱۳۸۶ مرداد ۱۶, سه‌شنبه

جوک روز

clipped from rajanews.com

 


تونل عظيمي در سفارت انگلستان كشف شده است كه از آن براي تردد زنان فاحشه و جاسوسان استفاده مي‌شد.


به گزارش خبرنگار رجانيوز يك مقام امنيتي نظامي كه خواست نامش فاش نشود اعلام كرد در پي گودبرداري اخير ساختمان فرش ايران در كوچه‌هاي مقابل سفارت انگلستان در خيابان فردوسي تهران كارگران به يك تونل عظيم برخورد كردند كه اين تونل به سفارت انگلستان منتهي شد.


اين مقام امنيتي افزود: يك وبلاگ نويس كه قبلا از كاركنان سفارت انگليس بوده در وبلاگ شخصي خود نوشته است كه سفارت انگلستان از اين تونل براي تردد جاسوسان مرتبط با سفارت و زنان فاحشه استفاده مي‌كند.

 blog it

سوال از خاتمی

من یک سوال بسیار ساده از آقای خاتمی دارم
اعدام روزنامه‌نگاران، شکنجه‌ی دانشجویان، خفقان عمومی داخلی ارزش مداخله و اظهار نظر شما را نداشتند؟ یا عملیات تروریستی در عراق بر علیه اماکن اسلامی مهمتر از عملیات تروریستی دولتی در ایران به نام مقدسات است؟
 blog it

۱۳۸۶ مرداد ۱۵, دوشنبه

شرق هم توقیف شد!

مشکل من این است که کم کم همانقدر که از کیهانیان متنفر میشوم از احالی اصلاحات هم متنفر میشوم. این توضیحات را از زبان ابطحی بخوانید.
واقعا چرا باید یک روزنامه از مصاحبه‌ی با یک هم جنس باز - که این مساله هم محرز نیست وگرنه که زندانی و سنگسار میشد - عذر خواهی کند؟ به فرض که هم جنس باز مجرم است( که نیست اما با قواعد حکومت پیش میرویم). آیا مصاحبه با یک مجرم که نه، مظنون جرم است؟ آیا این نیازی به عذر خواهی دارد؟ چرا این قدر کوته فکر، بی شخصیت، پست و ذلیل شده‌اند این جمعیت اصلاح طلب که به هر رذالتی تن میدهند
clipped from www.roozonline.com
علت توقيف، مصاحبه داخلي روزنامه با يک نفري است که ميگويند از همجنس گرايان است. خود هيئت نظارت بهتر از ديگران ميدانند که از اين اشتباهات در روزنامه پيش مي آيد. و تنها راه حل آن هم در شرايط طبيعي عذر خواهي و توضيح فوري مسئولان روزنامه است. همچنانکه درروزنامه همشهري وقتي درهمين اواخردر سالروز جنگ مسلحانه مجاهدين خلق، عکس مريم رجوي چاپ و آرزوي بازگشت وي به وطن را خواستار شد، هيچکس از عمدي بودن آن حرف نزد و روزنامه تعطيل نشد و تنها عذرخواهي مقبول افتاد. روزنامه شرق اما پس از اين ماجرا دو روز تمام در صفحه اول عذر خواهي کرد
 blog it

۱۳۸۶ مرداد ۱۴, یکشنبه

برای دانشجویان در بند

دوستم داری؟ نفس عمیق بکش خوب است برای زندگی!
-توهین به مقدسات کرده‌اند ؟! نکرده‌اند؟ مگر مقدسات نیست که آنها را زندانی کرده است؟ پس چرا نکرده‌اند؟! اگر نکرده‌اند پس چرا زندانیند؟
خاتمی ؟ کروبی؟ اصلاحات؟!
-مگر ۱۸ تیر خاتمی نبود برادر،‌ همان آش و همان کاسه!
بهتر بود؟
ضارب حجاریان در دادگاه میخندید!
سلام!
خویینی‌ها کجاست؟ مگر برای او نبود که اینهمه جنگیدیم!؟ خسته شده است؟ یا مصلحت نظام؟ یا حتی «مگر خویینی‌ها بهتر است»؟!
گنجی کو!؟!
مگر اکنون وقت جایزه گرفتن است برادر؟ تو که خودت گرسنگی کشیده‌ای؟
-هنوز دوستم داری؟
- شقایق!؟ در زندان!؟
.....
تنها یک چیز میدانم
دوستانمان دریا دل اند!