۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۹, شنبه

زورق آن جا ایستاده است. از آن سوی چه بسا راهیست به سوی «هیچ» بزرگ! اما کی‌است که بخواهد در این «چه بسا » پای گذارد؟

۳ نظر:

ناشناس گفت...

اشیاتغییر می یابند
آدم هاعوض می شوند
و بعضی از سوال ها نیزهیچ جوابی ندارند

رسول یونان

گیس طلا گفت...

من!!!

آرش گفت...

جاااان!؟
بابا یارو میخواد خودشو بکشه! تو که این کاره نیستی گیس طلا جان