«این روزها اینگونهام رفیق
ببین دستم چه کند پیش میرود انگار
هر شعر باکرهای را سرودهام
این روزها
با هر که دوست میشوم احساس میکنم
آنقدر دوست بودهایم که دیگر
وقت خیانت است!»
و جنایت از آن سوی دوردست
لبخند میزند بر قیمت قاتل
در صبح نحس مرگ
بر دامن سپیدی کیبرد میخزم
خورشید در پس کدام قله نهفتست
از کاف و واو و نون؟
دریوزگی به چوبهی اعدام میبرند
آزادگی به بند
آوارگی به ننگ
«این روزها
با هر که دوست میشوم احساس میکنم
آنقدر دوست بودهایم که دیگر
وقت خیانت است.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر