۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۸, سه‌شنبه

عصر جدید

یک هفته است هر شب عصر جدید چاپلین را نگاه میکنم. فیلم غریبی است، سکانس مشهور ابتدایی رقص جاودانه‌ی چاپلین و سیاهی غمناک فیلم که در شادابی زیبای چاپلین رنگ میبازد و نوید میدهد.
آنچه گه در این فیلم بیشتر از همه دوست دارم - جدای از تمامی سکانسهای معروفش- سکانس آخر فیلم است و به خصوص دو شات آخرین که از حرکت دست هنرمندانه‌ی چاپلین که دخترک را به تبسم میخواند شروع میگردد و سپس جاده‌ی پیش رو و دو عاشق که در نمایی ضد نور به سوی روشنایی میروند و قدم زدن موزون چاپلین؛ که از کفشهای معروفش شروع میگردد و تمام تنش را در کمال زیبایی به رقص میاندازد. این نما ها در کمال هنرمندی و زیبایی در همان حال که او را دلقکی مینمایاند - دن کیشوتی در عصر معاصر - زیبایی نما را در این رقص موزن به کمال میرساند. هزار بار گفتم کمال این صحنه واقعا هیچ چیز کم ندارد

هیچ نظری موجود نیست: