۱۳۸۷ دی ۲۲, یکشنبه

نایت کلاب

به خانه‌ی شلوغ و ساکتم برگشتم؛ با پرنده‌ای که هیچ وقت آواز نمیخواند.
گاه یک اتفاق ساده شما را با زیبایی آنچه از آن متنفرید آشنا میکند. مانند هنگامی که یک زن ایرلندی زیبا با موهای بلند و بلوز قرمز میرقصد؛ و نور چراغهای مشمئز کننده‌ی نایت کلاب بر روی ابروان و گوشواره‌های طلاییش میدرخشد. چراغهای گردان زشت نایت کلاب برای همین ساخته شده اند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

کیج کوندرا یادته....!!!!


برای همینه زشت ترین هام رخوت لذت بخش ان برام ...